طراحی نمای اسلامی
طراحی نمای اسلامی : نمای خارجی یک ساختمان که از خیابان، قابل مشاهده است، نقش مهمی در زیبایی و جذابیت یک منطقه ایفا می کند. بنابراين نماها بايد به گونه اي طراحي شوند که از مقياس و ظاهری دلچسب، تناسب و ريتم، ارتباط پر به خالی ، و مصالح عالی برخوردار باشند. در طراحی این نماها، باید دقت و توجه به خرج داد تا اطمینان حاصل گردد که ساختمان، از نگاه منتقدانه از فاصله نزدیک و دور، جلوه ی زیبایی خواهد داشت. لازم است که تمام ارتفاعات ساختمان، به عنوان بخش جدایی ناپذیر از طرح کلی، در نظر گرفته شده و طراحی می شوند.
معماری اسلامی
معماری اسلامی یکی از مشهورترین معماری های ساختمانی در جهان است. این رویکرد بسیار متمایزتر و متفاوت تر از معماری های دیگر است. به دلیل رنگهای درخشان ، الگوهای غنی و سیلت های متقارن شناخته شده است ، و از قرن هفتم میلادی در جهان اسلام رواج داشته است. معماری اسلامی چندین سبک در سراسر کشورها و قاره های مختلف را دارا میباشد ، ویژگی های خاصی از این معماری موجود است که در سراسر جهان رواج دارد. شناخت این عناصر اساسی و همچنین درک شیوع جغرافیایی برای درک سبک بصری احساساتی و از لحاظ تاریخی نیز بسیار مهم است. این سنت معماری عمدتاً در دو نوع مکان یافت می شود: کشورهایی که اکثریت مسلمان دارند و سرزمین های فتح شده توسط مسلمانان در قرون وسطی می باشند. علاوه بر کشورهای عربی مانند الجزایر ، مصر و عراق معماری اسلامی در مناطق اروپایی با ریشه های از اسلام نیز رواج دارد ، از جمله بخش هایی از اسپانیا ، پرتغال ، ایتالیا و مالت که این سبک از معماری را در خود هویدا می کند. اگرچه غالباً این سبک از معماری با مسجد اسلامی “مکان عبادت مسلمانان” مرتبط است، اما باید بدانید که این سبک از معماری در سایر بناها نیز مشهود است ، از کاخ ها و ساختمان های عمومی گرفته تا مقبره ها و قلعه ها. چه مذهبی و چه سکولار این سبک دیده می شود.
عناصری که نمای اسلامی را از دیگر سبک ها متمایز می کند.
۱- مناره: مناره سازه ای آجری یا برج مانند است که دارای پنجره های کوچک و پله های محصور است. این یکی از قدیمی ترین عناصر معماری اسلامی است و در کنار بیشتر مساجد یافت می شود. کار اصلی مناره این است که مؤذن اجازه دهد نمازگزاران را از یک نقطه مرتفع به نماز بخواند. این اتفاق پنج بار در روز رخ می دهد: سحر ، ظهر ، نیمه شب ، غروب خورشید و شب.
۲- گنبد: معماران اسلامی مانند بسیاری از جنبش های معماری پیشگام از جمله سنت های ساخت و ساز رنسانس بیزانس و ایتالیایی همچنین گنبدها را در طراحی خود گنجانده اند. گنبد سنگ ، یک زیارتگاه قرن هفتم در اورشلیم ، نخستین بنای اسلامی است که از این عنصر معماری بهره می برد. با الهام از نقشه های بیزانس ، بنای هشت ضلعی در بالای یک گنبد چوبی قرار دارد که در قرن شانزدهم به طلای سنگی ریخته شد. این گنبد برخلاف اکثر گنبدهای اسلامی که به آویزها متکی است روی طبل قرار دارد که توسط ۱۶ اسکله و ستون پشتیبانی شده است. آویز سازه های مخروطی است که اجازه می دهد یک پایه مدور برای یک گنبد گرد یا بیضی در یک اتاق مربع یا مستطیل قرار گیرد. در معماری اسلامی ، آویزها غالباً با کاشی یا مقارن تزئین می شوند ، نوعی تزئین مجسمه ای است.
۳- قوس: یکی دیگر از ویژگی های معماری اسلامی قوس است. در هر دو ورودی و فضای داخلی مشهود است ، قوسهای اسلامی به چهار سبک اصلی تقسیم می شوند: اشاره ، اژه ، نعل اسب و چند روکش. قوس برجسته دارای یک طرح گرد با یک باریک برجسته است. این نوع قوس در نهایت به یک عنصر مهم معماری گوتیک تبدیل می شود.
۴- جزئیات تزئینی: عنصر نهایی معماری اسلامی توجه به جزئیات زینتی است. این مورد غالباً برای فضای داخلی محفوظ است ، این رویکرد پرشکوه به دکوراسیون شامل کاشی های جواهری مانند است که به موزاییک های هندسی ، آجرکاری های سنگی و سنگ های کاله سوسکوپی ، و خطاطی نفیس تزئین شده اند. این تزئینات چشم نواز ، همراه با گنبدهای یادبود ، طاقهای مکرانا و طاقهای جذاب ، جلوه ماهیت متعالی شیوه ساختمان اسلامی را به نمایش می گذارند.
۵- میانسرا: میانسرا، حیاط و صحن، یکی از ویژگی های معماری اسلامی است. مساجد، مدارس و کاروانسراها عمدتاً دارای صحن یا حیاط مرکزی هستند. میانسرا در دوره اسلامی دو نقش مهم داشت: اول اینکه نیاز مسلمانان را به وضوخانه و محل تطهیر در مساجد و مدارس و نیاز مسافران را به استراحت، بارگیری و باربندی در حیاط کاروانسرا تامین می کرد. دوم اینکه با کانون قراردادن فضای داخلی، بنا را از سر و صدا و فعالیت زندگی روزمره و عادی جدا می کرد. شکل میانسرا عموماً مربع و مستطیل بود، ولی گاهی از نقشه های چند ضلعی و مدور هم استفاده می شد. میانسرا راه دسترسی به شبستان و بناهای وابسته مانند راه پله ها و اتاق ها را مشخص می کرد و دارای ایوانی در یک یا دو یا چهار طرف بود.
۶- ایوان: ایوان از زمان اشکانی مورد استفاده قرار گرفته و ساخت آن تاکنون به شیوه های گوناگون ادامه یافته است.
ایوان که معمولاً از یک طاق آهنگ تشکیل می شود از سه طرف بسته و به طرف میانسرا باز می شود. ایوان ها به صورت فضاهای ورودی و خروجی ساخته می شوند و در حالی که برای جریان یافتن هوا باز هستند، از تابش آفتاب جلوگیری می کنند و به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده اهمیت فوق العاده ای داشته، به بنا، برجستگی و شکوه می بخشند. ایوان کانونی است برای تزیینات مختلف بنا، چون ایجاد مقرنس ها با شیوه ی آجرکاری، گچبری و
کاشی کاری.
۷- رواق: به فضاهای سرپوشیده ی ستون دار یا متشکل از چشمه طاق هایی گفته می شود که در طرفین صحن یا میانسرای مساجد یا اماکن مذهبی ساخته می شود. دهانه ی اینگونه فضاها روبه صحن است و در ورودی مسجد را به شبستان یا گنبدخانه متصل می سازد.
۸- شبستان ستوندار: شبستانهای ستوندار، که ارتفاع چندانی ندارند، معمولاَ در طرفین گنبدها بنا شده اند. این شبستان ها به گونه ای ساخته شده اند که بتوان با افزودن یا برداشتن دهانه هایی، آنها را توسعه دارد یا کوچک کرد. به این ترتیب چنین منطقه ی سرپوشیده ای را می توانستند با دیواری تیغه مانند که هیچ گونه عملکرد ساختمانی نداشت محصور کنند (مانند مسجد نو تربت جام و امیرچخماق یزد).
۹- چهارصفه
قرن هشتم هجری تاریخ تکامل چهار صفه با موارد استفاده گوناگون است. این بنا در اصل عبارت است از یک فضای مربع یا مستطیل شکل که با اتاقهای متصل به هم احاطه شده، به طوری که در اطراف فضای مرکزی تعدادی اتاقهای شاه نشین مانند به وجود آورده است. اصطلاح چهار صفه را می توان برای اتاق یا چهار طاق (صلیبی شکل) یا تالار مستطیل به کار برد، که با چند طاق پوشیده شده باشد. چهار صفه های ساده معمولاً در گوشه های عمارتی که در وسط حیاط قرار دارد ساخته شده اند (مانند مدرسه ی خرگرد خراسان).
۱٠- حجره: حجره یا اتاق معمولاً در اطراف حیاط مرکزی یا میانسرا به صورت مربع، مستطیل و یا چند ضلعی ساخته می شد. اینگونه حجره ها در مدارس برای استفاده ی طلاب و در کاروانسراها برای استراحت مسافران و گاهی به منظور چله نشینی و عزلت گزینی درویشان بنا می شد. در بعضی موارد حجره ها به صورت دو طبقه ساخته می شد که رفتن به طبقه بالا از طریق راهروهای ارتباطی انجام می گرفت. معمولاً چنین اتاق هایی از حداقل روشنایی برخوردار بودند، سقف آنها کوتاه بود و از نوع طاق آهنگ ساخته می شد.
۱۱- بادگیر: معماران و استادکاران ایرانی با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی مناطق گوناگون ایران شیوه های معماری را در شهرهای مختلف توسعه بخشیدند؛ همان طور که به دلیل سرما ایجاد بناهای فاقد میانسرا در آذربایجان متداول بوده، ساختن بادگیر نیز در مناطق کویری رواج داشته است. سالیان بس دراز، بادگیر یکی از اجزای مهم بناها در نواحی گرم و خشک ایران بوده است. هر بادگیر شامل برج های تهویه بر فراز ساختمان است. در بالای هر برج یک رشته دهانه های عمودی وجود دارد که در مقابل بادهای وزان قرار گرفته و برای گرفتن نسیم و هدایت آن به اتاق همکف یا زیرزمین که رطوبت را از یک حوض آب اخذ می کند، تعبیه شده است. در شهرهای کویری ایران مانند کاشان، یزد و کرمان از بادگیر در بناهای مختلف به نحو مطلوب استفاده شده است. در بعضی بناها حتی چندین بادگیر ساخته شده است (مانند آب انبار پنج بادگیر یزد).
۱۲- پله: اگرچه پله یک اثر معماری مهم به حساب نمی آید، ولی کاربردهای سودمندی در معماری دارد. راه پله های مارپیچ داخل مناره ها و پله هایی که به بامها و فضاهای داخلی و خارجی بنا و به پا شیرهای سراشیبی آب انبارها منتهی می شود از اهمیت ویژه ای برخوردارند. همچنین پله ها، راههای ارتباطی مفید به طبقه دوم یا پشت بام به شمار می روند. در بعضی از بناها پله ها علاوه بر کاربرد ارتباطی، وسیله ی سبک کردن حجم های ساختمانی نیز هستند (مانند بنای تایباد خراسان). مدرسه ی غیاثیه ی خرگرد دارای هشت دستگاه پله است. همچنین مسجد کبود تبریز پله هایی در شش قسمت دارد که دو دستگاه پله به نمای اصلی متصل است و چهار دستگاه در گوشه های گنبدخانه یا شبستان قرار دارد که به طبقه ی دوم متصل می شود. مصالح ساختمانی پله ها اغلب آجر است.
میدان نقش جهان اصفهان
یکی از بزرگترین میادین عمومی جهان در قلب قرن هفدهم ، پایتخت بنای یادبود سلسله صفویه قرار دارد و توسط یک مجموعه مساجد و کاخ ها احاطه شده است. هر یک از ساختمانهای افسانه ای خود می توانست این لیست را بسازد ، از جمله موزه های گلدار مسجد امام (ره) و مسجد شیخ لطف الله با رنگهای آبی تیره و دوست داشتنی. کاخ عالی قاپو به کاخ های پارکی و کاخ های بیشتر منتهی می شود. معابر پوشیده از پوشش گنبدی بازارچه بزرگ نیز لذت بخش ترین این میدان زیبا است ، و همچنان یک مقصد خرید پر جنب و جوش است که در آن صنعتگران در فلز و سرامیک کار می کنند.
نقوش زینتی برجسته و رنگ آمیزی در معماری و طراحی نمای اسلامی
*گچ بری: در تمام معماریهای زاییده هنر ایرانی، گچ بری نقش کاملاً محدودی بازی میکند. هنر ایران با استفاده منحصر به فرد از آجر، جز یک گچ بری مبتدی چیز دیگری نمیتوانست داشته باشد. مکتبهای عرب و همین طور معماری بیزانتین نیز از همین کمبود رنج میبرند: این معماریها تنها از زینت معمولی و رنگ آمیزی استفاده میکنند. با ترکیب هنر گچ بری با معماری اسلامی طرح و ایده های زیبا و شگفت انگیز خلق شد.
*نقوش عربسک در نما و معماری اسلامی: چون نمایش تصاویر حیوانات زنده از طرف قرآن ممنوع گردیده، از این رو تمامی دکوراسیون افسانهای از هنر حذف شده است. تنها جزئیاتی چند به اقتباس از رشته گیاهان وجود دارد و نیروی تخیل زینت گران به طور کامل روی اشکال هندسی متمرکز میشود: دکوراسیون عربی یعنی «عربسک» ظاهراً تصویری است واقعی که روی سطحها شکوفا میگردد و در عین حال، بر حسب یک قانون زمانی و طبق نوعی آهنگ، همیشه همان زمینه را دوباره تکرار میکند. این دکوراسیون پوششی است که روی یک موضوع و زمینهی ثابت و مکرر تدوین یافته، اثری که به وجود میآورد شبیه به یک تابلو نقاشی نیست بلکه نظیر یک پارچه است. این طور به نظر میرسد که طبق یک عادت نژادی، اعراب ساکن، در دکوراسیونهای معماری خود از دکورهای پردهای استفاده کرده باشند، یعنی دکورهایی که در دوران زندگی بادیه نشینها تنها تزیینات امکان پذیر منازل آنها بود. از میان تمام نقشها، در خارج گنبدهای مقابر دشت قاهره، میتوان به نقوش تو در تو و تحسین آمیز آنها اشاره نمود.
هویت معماری اسلامی
در معماری منظور ساخت و ساز در راستای انجام وظیفه اجتماعی و خدمترسانی است. مانند ساختن اماکن مسکونی، عبادتی و یا تحصیلی. اما در هنر معماری تاکید بر استفاده از شاهکارهای هنری و دستاوردهای تزئینی بر روی دیوارها، سقف، ستونها، پنجرهها و در هاست و حتی باغها و حوضها نیز به گونهای با هنر معماری ترکیب میشوند تا تأثیرگذاری بنا بر بیننده بیشتر شود. هنر معماری اسلامی به واسطه وجود معماران زبردست که فعالیتهای ابداعی انجام میدادند با رعایت یکسری اصول خاص بسط و گسترش یافت که این هنر بر درایت و نوع نگاه دینی شخص صحه میگذاشت؛ در واقع این نوع معماری بر نظرات، تجارب و ابتکاراتی متکی بود که معمار از آن بهره میگرفت. این مسئله منجر به تنوع در معماری اسلامی شد و با توجه به اینکه این معماری از زبان قرآن نشأت میگرفت، عمق و غنای تمدن اسلام را با بهرهگیری از روح معنویت نشان میداد. با وجود تفاوت میان معماری و هنر معماری، معماری اسلامی دارای شاخصههای متفاوتی میشود که آن را از سبک و سیاقهای دیگر بناها جدا میسازد. این مؤلفهها شامل هندسه علمی و هنرهای ابداعی بر گرفته از اندیشههای معنوی شخص میشود. ابداعی که معمار از آن بهرهمند میشد، شیوهای است که در هنر معماری پیش از این سابقه نداشته است و این به علت ویژگیهای دینی در اندیشه زیباییشناسی اسلام است که در هنر معماری اسلامی متجلی شده است. ارتباط معماری با دین اسلام نشانه اعتقاد به توحید، ایمان و عمل به آموزهها و تعالیم دین اسلام است. اندیشه توحیدی مبنی بر اعتقاد به خدای واحد سبکی بود که در اکثر هنرهای اسلامی به عنوان موضوعی بکر به کار میرفت. معماری اسلامی هنری است که نه تنها در اماکن دینی چون مساجد مورد استفاده قرار میگرفت، بلکه از آن در مدارس، ضریحها و قصرها و حتی خانهها و حمامها نیز بهره گرفته میشد. مقیاسهای ریاضیات و هندسه در معماری اسلامی بسیار مورد توجه بود. دورانی که معماری اسلامی در اوج رشد و شکوفایی خود بود، ارتباط معنوی شایستهای با نیازهای انسان، شرایط زندگی و اجتماعی زمان خود برقرار میکرد . بنابراین میتوان گفت که معماری اسلامی با روح تمدن اسلام تطبیق داشت. هویت معماری اسلامی در همه جهان با وجود تنوعات زبانی و تمدنی یکسان است و این تنوعات از چین تا اقیانوس اطلس با وجود تعددات فرهنگها دیده میشود. اگر چه رومیها و دیگر اقوام نیز دارای معماری بودند، اما معماری اسلامی ویژگی خاص خود را داشت. از دیگر ویژگیهای هنر معماری اسلامی تزئینات است که مسجد النبی به عنوان اولین بنای اسلامی دارای معماری اسلامی دارای این ویژگی بوده است. اگر چه در زمان نبیاکرم (ص) سقف آن از شاخههای نخل بود و با اتکا به عناصر تزئینی ساخته نشد، اما در زمان ولید بن عبدالملک معماری اسلام با استفاده از موزاییکهایی با رنگهای بسیار زیبا و متنوع معنوی در آن به کار رفت. در هنر معماری اسلامی بیشتر از آیات قرآن به عنوان برجستهترین ابداعات هنر اسلامی مورد استفاده قرار میگرفت که نوشتههایی از آیات قرآن بر روی سقفها، دیوارها و یا ستونها استفاده و به شکل خاص تزئین میشد. از برجستهترین و قدیمیترین خطوط زیبایی که با هنر معماری اسلامی تزئین شده داخل قبه الصخره است که آیات قرآن با خط کوفی نوشته و با موزاییک تزئین شده است. اما نکته مهم و قابل توجه این است که وحدت و تنوع در معماری اسلامی شاید از برجستهترین ویژگیهای آن باشد. این وحدت عامل اساسی توسعه و تکوین هویت معماری اسلامی و تأسیسات دینی به شمار میرود. به طوری که شیوههای معماری اسلامی در هر یک از کشورهای اسلامی متفاوت بوده است، اما وحدت در آنها به خوبی مشاهده میشود. حتی در ساختمانهای دینی که در پاریس، لندن، مونیخ و دیگر شهرهای اروپایی به شیوه معماری اسلامی ساخته میشد، هویت اسلامی کاملا مشخص است و نشان میدهد که اسلام در اروپا اشاعه یافته و مسلمانان به ویژه معماران اسلامی بیشترین نقش را در ارائه تمدن و هویت اسلامی داشتند. دیگر تمدنها هنر و معماری اسلامی را به عاریت گرفتهاند، اما اگر چه تلاشهایی میکنند تا هنر معماری اسلامی را در نظام خود درآورد، اما هنرهای اسلامی اعم از معماری، خط و تزئینات اسلامی بر اقتدار و ابداع مسلمانان تکیه دارد که ما نمونهای از این تزئینات و هنرهای معماری را در اصفهان، بغداد، دمشق، قاهره، قیروان میبینیم که به ۱۵ قرن پیش به زمان تاریخ تمدن اسلام باز میگردد و انتساب آن به هیچ حاکم و دولتی امکانپذیر نیست.
مصالح ساختمانی در معماری اسلامی
آجر: آجر از مهمترین مصالح ساختمانی در ایران قبل و بعد از اسلام بوده است. آجرهای به کار رفته در معماری عموماً مربع شکل است که در کارگاههای آجرپزی در سراسر ایران ساخته میشد. آجر علاوه بر استفاده در ساختن بدنه بنا برای تزیین آن نیز نقش مهمی داشت و از اوایل اسلام تا دوره تیموری تزیین بیشتر بناها با آجر کاری است. همچنین از آجرهای تراشدار و قالبی نیز استفاده میشد. آجرهای پخته رنگهای گوناگونی چون زرد کمرنگ، قرمز و قرمز تیره داشته که بیشتر در ابعاد ۳*۲۰*۲۰، ۵ *۲۰*۲۰، ۵ * ۲۵* ۲۵ سانتیمتر ساخته میشد و در قسمتهای مختلف بنا مانند ایوانها، طاق نماها، گنبدها، منارهها و اتاقها به کار میرفت (برجهای خرقان، گنبد قابوس، مناره مسجد ساوه).
گچ: گچ از دیگر مصالح ساختمانی است که در تمامی ادوار، در معماری استفاده شده است. از آنجایی که گچ از مصالح ارزان قیمت بوده و زود سفت میشده است، کاربردهای متعدد داشته و مورد توجه معماران بوده است. گچبری برای آراستن سطوح داخلی بناها، نوشتن کتیبهها، تزیین محرابها، زیر گنبدها و ایوانها به کار میرفته است. بسیاری از بناهای عصر سلجوقی و ایلخانی با گچبری تزیین شدهاند. اهمیت گچبری در بناهای اسلامی به حدی بود که هنرمندان این رشته به «جصاص» معروف بودند و نام بسیاری از این هنرمندان در کتیبههای بناها به یادگار مانده است. علاوه بر این، هنرمندان گچبر در قرن پنجم تا دهم هجری از شیوههای گوناگونی مانند گچبری رنگی، گچکاری وصلهای، گچکاری توپر و توخالی، گچبری مشبک و گچبری مسطح و برجسته استفاده کردهاند (مانند اصفهان: محراب اولجایتو، زنجان: گنبد سلطانیه، همدان: گنبد علویان و اشترجان: محراب اشترجان).
كاشي: استفاده از کاشی برای تزیین و همچنین استحکام بخشیدن به بناها از دوره سلجوقی آغاز شد و در طی قرون متمادی بویژه در عهد تیموری و صفوی به اوج رسید. کاشی نقش عمدهای در تزیین بناهای دوره اسلامی داشت و با شیوههای متفاوت توسط هنرمندان کاشی کار به کار میرفت. استفاده از کاشیهای یک رنگ، کاشی هفت رنگ، کاشی معرق و تلفیق آجر و کاشی در دورههای سلجوقی، ایلخانی و تیموری و صفوی در تزیین بنا مرسوم بوده و تا عصر حاضر ادامه یافته است. تزیین بخشهای گوناگون بنا، از پوشش گنبد و مناره گرفته تا سطح داخلی بنا و زیر گنبد و دیوارها و محراب با کاشیهای مختلف، به ویژه کاشیهای معرق، به بناهای مذهبی و غیر مذهبی ایران دوره اسلامی زیبایی خاصی بخشیده است، و یکی از بهترین های مصالح در طراحی نمای اسلامی است. (مانند گناباد: مسجد گناباد و غیاثیه، خرگرد: مدرسه خرگرد، مشهد: مسجد گوهرشاد، تبریز: مسجد کبود، اصفهان: مسجد شیخ لطفالله و مسجد امام). در دوران معاصر نیز استاد علی پنجه پور زیباترین آثار کاشی کاری سنتی را اجرا نموده است.
خشت: از دیگر مصالح ساختمانی معمول در معماری ایران خشت است. در دوره اسلامی یا تمامی بنا از خشت بوده یا بخشی از دیوارها از خشت و بقیه از آجر بوده است. از آنجایی که مقاومت خشت در برابر باد و باران و برف اندک است، بناهای خشتی زیادی از روزگاران گذشته باقی نمانده است.
سنگ: در معماری اسلامی از سنگ برای کار در شالوده، بدنه، فرش کردن کف و تزیین بنا استفاده میشد. گرچه به علت موقعیت جغرافیایی و اقلیمی استفاده از سنگ در برخی نقاط چون آذربایجان بیشتر دیده میشود، اما بهرهگیری از آن تقریباً در سراسر ایران مرسوم و متداول بوده است. استفاده از سنگ در پی بنا و دیوارها اهمیت ویژهای داشت و برای ساختن کتیبهها سنگهای گوناگونی چون سنگ سیاه، سنگ آهک، سنگ مرمر که با دقت تراشیده و گاهی حجاری میشد ـ به کار میرفت (مرند: کاروانسرای مرند، شیراز: مسجد جامع، کاشان: کتیبههای مسجد میدان).
چوب: استفاده از چوب برای ساختن در، پنجره، صندوقهای ضریح، ستونها و تیر سقف و چهارچوب، از ویژگیهای معماری اسلامی است که در ناحیه مازندران و گیلان رواج بیشتری داشته است. درختهای تبریزی، سپیدار، چنار، کاج و گردو از جمله درخت هایی بودند که از چوب آنها برای بخشهای گوناگون بنا استفاده میشده است (ورامین: مسجد جامع، تبریز: ارگ علیشاه، ساری: امامزاده صالح).
شيشه: کاوشهای باستان شناسی سالهای اخیر و همچنین بناهای باقیمانده از ادوار مختلف اسلامی نشان میدهد که از شیشههای الوان به رنگهای سرخ، آبی، بنفش و سبز برای تامین روشنایی و تزیین در و پنجره و قابهای گنبدخانه و شبستان ها استفاده میشده است. همچنین مطالعه متون تاریخی و مشاهده مینیاتورهای قرن ششم تا دوازدهم هجری نشان میدهد که شیشه، کاربرد وسیعی داشته است (خرگرد: غیاثیه، شاه زند: مقبره شیری بکا آقا، اصفهان: عالی قاپو).
*** در پایان باید گفت، مورخان اسلامی چون بیهقی، ابن خلدون و خواجه رشیدالدین، مطالب سودمندی دربارهٔ معماری و معماران نوشتهاند؛ از جمله نوشتهاند معماران از علوم ریاضی و هندسه اطلاع داشتند و در احداث بناها قبل از هر چیز به طراحی و نقشهکشی مبادرت میورزیدند. فارابی فیلسوف بزرگ ایران میگوید معماری مبتنی بر علم الحیل است و حیل، مهارت، هنر و فنی است که با کار استادانه و هنرمندانه در اشکال هندسی نشان داده میشود. هندسه مبنای معماری بود و معمار بسیار ماهر و استاد را مهندس میگفتند که به معنای هندسه دان است.***